نمی خوام!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

دیروز نمی دونم چه مرگم شده بود باز ...از اون روزا بودااا بیچاره شیگولی!!خدا وکیلی توی خلقت خودم موندم...دیروز یهو زدم زیر گریه گفتم:نمیییییییییییییییییییییییییییییییی خواااااااااااااااااااااااام!!!

دقت کنین به همین غلظت!!!!نمی خواستم عروسی کنم می خواستم رو دست مامان جونم بترشم!! انقدر گریه کردم و زار زدم که مامانم دو تا آرامبخش بهم داد به زور خوابوندم...بعدشم مامانم گفت افسردگی گرفتی...بس که حرص می خوری...یا داری کتاب می خونی یا فیلم نگاه می کنی یا پای کامپیوتری یا نشستی نقاشی می کشی...یا....

فکر کن چقدر خل بازی در اوردم که عالم و آدم فهمیدن امروز قاطیم

چه رسوا هستم من!!!خدا منو بکشه همه شما راحت شین هم خودم هم شیگولی!!!چیه؟خوشحال شدی؟؟؟؟؟؟؟حالا که اینطور شد الهی ۱۰۰۰ساله بشم تا همتون حرص بخورین از دستم حیفه!!!

پیوست۱:پریروز خیلی به خودم رسیدم کلی ماسک و تقویت و ....دیگه حالم از هرچی کرم و ماسک و بخور و...بهم می خوره

پیوست۲:یه عذر خواهی به شیگولی بده کارم

فعلا

آتوسا